سید مهدی سید مهدی ، تا این لحظه: 13 سال و 3 روز سن داره

شازده کوچولو

قدمهات استوار باشه عزیزم

عزیز دلم اولین قدمهای مستقلت رو روز 17 اردیبهشت برداشتی یکی دو قدم رفتی وافتادی ولی اینقدر ما رو هیجان زده کردی که من نمی دونستم چی کار کنم وخودت هم کلی ذوق کردی و دوباره دستت رو به میز گرفتی وبلند شدی ویکی دوقدم دیگه رفتی واینقدر این کار و تکرار کردی که در عرض یکهفته کاملا راه افتادی ودیگه واسه خودت کلی راه میری همه جای خونه رو با قدمهای نازت سبز می کنی اولین قدمهای خیابونیت رو تو چهاراه طالقانی برداشتی اخه من وتو با هم رفتیم که برات کفش بخرم واسه تولدت ومن از بغل کردنت خسته شدم وگذاشتمت زمین وشما یه چند متری راه اومدی هر چیزی رو هم که رو زمین بود می خواستی بر داری قربونت برم حالا اینقدر استاد  شدی تو راه فنتت که توی پارک م...
22 ارديبهشت 1391

تولد یک سالگی

عزیزکم نمی دونم چی بنویسم زبان قادر نیست جملاتی را بیان کنند در باورم نمی گنجد که کودک کوچک وناتوان من این روزها یکساله میشه  من هنوز تو را در ذهنم نوزاد تازه متولد شده ای می بینم که حرکات دستش غیر ارادی وحرکات چشمانش بی هدف ودهانش باز برای خودن شیر   هنوز نمی توانم باورکنم که بزگ شدی     تولدت مبارک عزیز دلم هر انچه در توان داشتیم من وبابایی برایت انجام دادیم خیلی خوشحالم که برات تولدگرفتم تولدی باتم زنبوری ووان چقدر زنبور عسل خوشمزه وبانمکی شده بودی قربونت برم   ریسه عکسهای ماهگرد تو همراه لباسی که از بیمارستان اوردیمت  این ریسه ها رو هم مامانی برات درست کرد      ...
19 ارديبهشت 1391
1